ترید
وبلاگ ترید ویژه افراد مبتدی و حرفه ای فعال در بورس ارز،سکه،طلا،سهام و اوراق بهادار

موج B به صورت سه موجه مي باشد.
پترن اريگولار فقط در کارکشن موج b ايجاد مي گردد (موج اصلاحي) .

-

نسبتهاي موج B :

-

1- نسبت 61.8 يا 78.6 يا 88.6 ريتريس موج A
2- 127 يا 161 اكستنشن موج b (چون موج Bبه صورت كاركشن مي باشد)
3- نسبتهاي انتهاي موج 5 ( داخلي c )
4- احتمال تشكيل پترن گارتلي يا بت يا (123)
5- 127 يا 161 اکستنشن موج A پترن اريگولار
-
نکته موج B :
-
1- احتمال تشكيل پترن گارتلي يا بت يا (123)
-
نسبتهاي فيبوناچي تايم :

-
1- نسبت 100 يا 161پروجكت A از انتهاي موج B
2- نسبت 161 اکستنشن موج b
3- نسبت 100 پروجکشن موج a
-

شکل و ساختار موج B :

شکل و ساختار موج B


تاریخ: سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدیان

موج A اصلاحي به صورت سه يا پنج موجه ايجاد مي شود (موج اصلاحي) .

-

نسبتهاي موج A :

-

1- 127 يا 161 اكستنشن موج4 (داخلي A)
2- نسبت 100يا 161 پروجكشن موج يك (داخلي A )
3- نسبت 38.2يا 61.8 پروجكشن 3-0 (داخلي A )
4- نسبتهاي داخلي انتهاي موج 5 (داخلي A)
5- نسبت 424 موج 2 (داخلي A)

نکته موج A :

-

1- احتمال تشكيل پترن باترفلاي
-
نسبتهاي فيبوناچي تايم :

-
1- 161 فيبو تايم اكستنشن موج 4 (داخلي a )
2- 100 يا161 فيبو پروجكت موج 1 از انتهاي موج 4 (داخلي a )
3- 38.2 يا 50يا 61.8فيبو پروجكت انتهاي موج 3-0 از موج 4 (داخلي a )
4- نسبت 424 اکستنشن موج 2 (داخلي a )
-

شکل و ساختار موج A :

شکل و ساختار موج A

شکل و ساختار موج




تاریخ: سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدیان

موج C به صورت 5 موجه ايجاد مي گردد (موج اصلاحي) .
-
نسبتهاي موج C :
-
1- نسبت ريتريسمنت 8.61 يا 6.78 موج 1
2- نسبت اكستنشن 161 يا 261ريتريسمنت موج B
3- نسبت پروجكشن 161 يا 100 موج A
4- نسبت انتهاي موج 5

-

نکته موج C :

-

1- موج Cمعمولا تا نسبت 161 پروجكشن موجA ايجاد ميشود.

-

نسبتهاي فيبوناچي تايم :

-

1- نسبت 50 يا 61.8 ريتريس موج 1
2- نسبتهاي انتهاي موج 5 (داخلي C)
3- اکستنشن 161 موج B
4- پروجکشن 100موج A

-

شکل و ساختار موج C :

شکل و ساختار موج C


تاریخ: سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدیان

در بازار تبادلات ارزی مبنای جابجایی نرخ ها، میزان عرضه و تقاضای هر ارز می باشد و بدین لحاظ که ارزها همیشه با ارزی دیگر سنجیده می شوند. عرضه و تقاضای منفرد هر ارزی بر روی ارزش برابری ارز متقابل نیز تاثیر مستقیم دارد. این بحث بدین لحاظ گفته شد تا بتوانیم میزان جابجایی هر جفت ارز را جدا از مسائل بنیادی تاثیر گذار بر عرضه و تقاضا به لحاظ تکنیکی بررسی کنیم. شاخصی که میزان نوسان هر جفت ارز را در بازه زمانی خاصی اندازه گیری می کند با نام Volatility یا فراریت شناخته می شود.
فراریت مقدار میانگین نوسان هر جفت ارز، سهام یا کالا در بازه زمانی خاص می باشد. فراریت در بازار مبادلات ارز رابطه نزدیک و تنگاتنگی با ارزش ذاتی برابری نرخ آن جفت ارز دارد. اگر میزان عرضه و تقاضای یک جفت ارز را در دو بازه زمانی، برابر فرض کنیم میزان نوسان هر جفت ارز بسته به ارزش ذاتی نرخ برابری آن جفت ارز تعیین می شود. عموما ارزها در بازار مبادلات ارز در هر 24 ساعت یا یک روز کاری بین 0.5 تا 1.5 درصد از ارزش ذاتی خود را به صورت میانگین نوسان دارند. بدین معنی که اگر نرخ برابری (ارزش ذاتی) جفت ارز پوند به فرانک سوییس در یک سال گذشته 1.8000 بوده است بنابراین می توانیم انتظار داشته باشیم این جفت ارز روزانه میانگین 180 پوینت که برابر یک درصد ارزش ذاتی این جفت ارز می باشد حرکت دارد. یا به عنوان مثال اگر نرخ برابری (ارزش ذاتی) جفت ارز دلار استرالیا به دلار آمریکا در یک سال گذشته 0.75 بوده است بنابراین می توانیم انتظار داشته باشیم این جفت ارز روزانه میانگین 75 پوینت نوسان داشته باشد.
ذکر دو مساله نباید فراموش شود. اول اینکه شاید روزهای بسیاری را داشته باشیم که مقدار میانگین نوسان هر ارز بیشتر از 1.5 درصد از ارزش ذاتی باشد اما روزهایی قبل یا بعد مقدار نوسان کمتر باشد که میانگینشان به 0.5 تا 1.5 درصد ارزش ذاتی برسد و مساله دوم اینکه وقتی صحبت از فراریت می شود منظور بیشینه و کمینه قیمت(High و Low) می باشد.
این بحث بدین لحاظ حائز اهمیت است که انتظارات حرکتی یک جفت ارز را در یک بازه زمانی برای معامله گر مشخص می کند. زمانی که معامله گر روی دلار استرالیا به دلار آمریکا معامله می کند و حد سود یا ضررش حدود 150 پوینت است نمی تواند انتظار داشته باشد که حداکثر در طول یک روز بازار به هدف های قیمتی اش برسد. حال آنکه عکس این حالت را نمی تواند برای جفت ارزی مانند پوند به ین که میانگین نوساناتش حدود 180 پوینت در روز است را برای دستورات حد ضرر و سودش انتظار داشته باشد.
از یاد نبریم این قانون نانوشته در بازار مبادلات ارز در اصل از قانون حداکثر میزان نوسانات بازار اوراق بهادار گرفته شده است اما ناخودآگاه، در بازار ارز حالتی به وجود آورده که برای هر بازه زمانی معامله گران انتظار نوسان خاصی را پیش بینی می کنند. غیر از استفاده ای که از میزان فراریت برای حداکثر نوسانات هر روز می شود. با تشخیص این عامل که آیا در روزهای گذشته بازار کمتر از میزان میانگین نوساناتش، حرکت کمتر داشته، می توان متوجه شد که در روز یا روزهای آتی بازار حرکات بزرگتر و با دامنه بیشتری خواهد داشت. در عین حال تا با این تکنیک یا تکنیک های مشابه آشنایی کامل پیدا نکرده اید پیشنهاد نمی شود با زیاد شدن نوسانات در روزهای خاص، حرکات کمتر را در روزهای پیش رو انتظار داشته باشید. همانطور که در شکل زیر دیده می شود پس از اینکه چندین روز میانگین نوسان بسیار کم بوده است روز یا روزهایی را شاهد هستیم که فراریت بیشتر شده است تا میانگین نوسانات فراریت بر اساس ارزش ذاتی درست باشد.

eur18jul07

برای بازه های زمانی بزرگتر، در بازه هفتگی فراریت یا اختلاف بیشینه و کمینه قیمت (High و Low) به صورت میانگین گرایش به 2.8 ارزش ذاتی آن جفت ارز دارد و برای بازه ماهانه به صورت میانگین گرایش حرکت دامنه نوسان به 7.5 درصد از ارزش ذاتی جفت ارز وجود دارد.
معمولا فراریت را با شاخص نمای تکنیکی سنجش انحراف معیار(Standard Deviation) می سنجند. به هر میزان انحراف معیار بالاتر باشد میزان فراریت بیشتر است. گرچه بدون استفاده از این شاخص نما نیز می توان میزان فراریت بازار را با نرم افزارهای آماری مورد سنجش قرار داد.




ارسال توسط محمدیان

معامله بر اساس جفت ارزهای متقاطع (Rates Cross) مبحثی می باشد که اغلب مورد توجه معامله گرانی است که از سیستم تریدینگ استفاده می کنند. اغلب معامله گران مبتدی از معامله بر روی جفت ارزهای متقاطع پرهیز می کنند دلایلی مانند اسپرد بالاتر، آشنا نبودن با رفتار آن جفت ارز، کمبود دانش و اطلاعات فاندامنتالی از جمله دلایل فعالیت کمتر معامله گران در این ارزها می باشد و اغلب معامله گرانی که بر روی جفت ارزهای متقاطع کار می کنند به دنبال ارزهایی هستند که فراریت (Volatility) بیشتری داشته باشند مانند جفت ارز پوند به ین ژاپن.
متاسفانه بسیاری از معامله گران بدون اطلاع از تاثیر پذیری جفت ارزها از یکدیگر بر روی جفت ارزهای متقاطع اقدام به معامله می کنند و اغلب ضررهایی بیش از حد، متحمل می شوند. در بازار تبادلات ارزی با داشتن قیمت دو جفت ارز نسبت به ارزی ثابت میتوان قیمت آن دو جفت ارز را نسبت به هم محاسبه نمود که یکی از سه حالت زیر برایشان وجود دارد.

A —– C C —– B
AC*CB=A/B
(GBP/USD)* (USD/JPY)= GBP/JPY

A —– C B —— C
AC/BC=A/B
( EUR/USD) / (GBP/USD) =EUR/GBP

C —– A C —– B
CB/CA=AB
(USD/CHF)/(USD/JPY)= CHF/JPY
مثال: قیمت جفت ارز GBP/USD در حال حاضر 1.9717 و قیمت جفت ارز USD/JPY حالا 118.85 می باشد قیمت جاری جفت ارز GBP/JPY چقدر می باشد؟
1.9717*118.85= 234.33 قیمت جاری جفت ارز پوند به ین.
مثال: قیمت جفت ارز GBP/USD در حال حاضر 1.8864 و قیمت جفت ارز EUR/USD حالا 1.2792 می باشد قیمت جاری جفت ارز EUR/GBP چقدر می باشد؟
1.2792/1.8864= 0.6781 قیمت جاری بازار جفت ارز یورو به پوند.
مثال: قیمت جفت ارز USD/CHF در حال حاضر 1.2211 و قیمت جفت ارز USD/JPY حالا 118.59 می باشد قیمت جاری جفت ارز CHF/JPY چقدر می باشد؟
118.59/1.2211= 97.11 قیمت جاری بازار جفت ارز فرانک به ین.
بدیهی است قیمت های بروکر ها به خاطر اسپرد و تاخیر زمانی ممکن است چند پیپ با قیمت های محاسباتی ما متفاوت باشند اما در کل، قیمت کراس ها به این صورت قابل محاسبه خواهند بود.
بدین ترتیب با وابستگی ارزش ذاتی ارز هر کشوری در مقابل سایر ارزها قابل استنباط است که همه ارزهای جهانی دارای ارزش ثابتی برای خود باشند و با کم شدن ارزش پول هر کشوری تمامی ارزهای جهانی در مقابل آن ارز با افزایش ارزش روبرو شده اند. این مساله در مورد قوی شدن پول کشور ها نیز صادق است.
از همبستگی ارزها زمانی استفاده می شود که معامله گر رفتار متفاوتی را برای ارزهایی خاص در مقابل ارزی خاص انتظار دارند و می توانند به جای دو معامله بر روی دو جفت ارز، یک معامله بر روی جفت ارز متقاطع انجام دهند. به عنوان نمونه تحلیلی داریم از صعود قیمت در نمودار پوند به دلار و در عین حال تحلیل نمودار دلار به ین نیز از صعود حکایت دارد. بدین ترتیب می توان برای کاهش ریسک احتمالات در بازار و بالا بردن احتمال سود دهی، معامله ای بر روی پوند به ین انجام داد. در این صورت حتی اگر یکی از دو تحلیل پوند به دلار یا دلار به ین درست نباشد باز نمودار پوند به ین صعودی خواهد بود و ضرری متوجه حساب نمی شود. در عین حال حتی در صورتی که معامله ای بر روی جفت ارز متقاطع انجام نمی شود همیشه پیشنهاد می شود تحلیل بنیادی یا تکنیکی همبستگی هر ارز خاص را در مقابل ارزهای دیگر نیز انجام شود تا ریسک کمتری متوجه معاملات شود.




تاریخ: سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدیان

چنگال های “اندرو” (اندری) ، تکنیکی برای استفاده از روند ها می باشد. “آلن اندری” ابداع کننده این روش اعتقاد داشت خطوط روند کلاسیک کارایی بالایی در بازارها ندارند و خطوط روندی که از نقاط و پیوت های  بیشتری می گذرد بسیار کاربردی تر می باشد. در عین حال بر مبنای این خط مرکزی باید تمامی نوسانات قیمت را در بین دو بال، که کانالهایی را برای قیمت می سازند داشته باشیم.
برای ترسیم یک “چنگال اندرو” تحلیلگر به سه نقطه (پیوت) که آغازگر موج های جدید باشد، نیاز دارد و پس از ترسیم چنگال پیچفورک باید مشاهده نماید که آیا چنگالش سه اصل اساسی ترسیمی را رعایت کرده یا خیر.
همانطور که در شکل زیر مشاهده می شود برای ترسیم یک چنگال پیچفورک به سه نقطه (پیوت) آغاز موج نیاز داریم. نقاط A وC نقش های یکسانی در تغییر جهت قیمت داشته اند و نقطه B نقشی خلاف نقاط A و C برای جابجایی قیمت ایفا می کند. بدین معنی که اگر نقاط A وC روندهای صعودی جاری را تبدیل به روند نزولی کرده اند نقطه B روند نزولی جاری را تبدیل به صعودی کرده است. در ترسیم چنگال صعودی این نقش ها معکوس می شود.

usdjpyw07pitch

برای ترسیم یک چنگال به سه نقطه نیاز داریم که تا به اینجا با آنها آشنا شدیم. از این نقاط درک کردیم که تغییرات قیمت معمولا به صورت سینوسی و با تصحیح همراه هستند. برای ترسیم  خط میانه که بیشترین نوسانات را قیمت حول آن محور داشته است می توان ما بین نقاط B و C را شناسایی کرد(محدوده سبز رنگی که در تصویر بالا بین B و C وجود دارد) و خطی را از نقطه A به این نقطه میانی ترسیم کرد. این خط شیب و زاویه خاصی نسبت به تغییرات قیمت دارد که نوسانات بسیاری حول این محور است. به اندازه شیب خط میانی می توان به موازاتش خطوطی را از نقاط  B وC  ترسیم کرد. معمولا قیمت مانند شکل، حول این محور و خط میانی بارها نوسان دارد. در عین حال نسبت به قیمت چنگال های بالا و پایین که موازی با خط میانی ترسیم شده عکس العمل نشان می دهد.




ارسال توسط محمدیان

برای ترسیم یک چنگال “اندرو” سه اصل باید وجود داشته باشد تا چنگال ما برای استفاده مقبول باشد. این سه اصل به شرح زیر است:
الف) در یک چنگال اندرو (اندرو پیچفورک)  محدوده جابجایی قیمت حتما باید بین دو چنگال کناری(بال کناری) قرار گرفته باشد. بنابراین زمانی که قیمت از بین دو چنگال کناری خارج شود چنگال ترسیمی دیگر مورد تایید نخواهد بود.
ب) نقطه C در چنگال نزولی حتما باید بین نقاط A وB قرار گرفته باشد و در روند صعودی نقطه C باید بین نقاط A وB قرار گرفته باشد یعنی موج تصحیحی B به C حتما باید در محدوده نقاط A تا B باشد. اگر این اصل پا برجا نباشد و به عنوان مثال نقطه A بین نقاط B و C باشد نشانه دهنده این موضوع است که روندی قالب، در جهت صعودی یا نزولی در بازار وجود ندارد.
ج) اصل سوم نیز مانند اصل قبلی به این نکته اشاره دارد که نقطه C حتما باید بین نقاط A وB قرار گرفته باشد و نقطه B ما بین نقاط A و C نباشد. این مورد زمانی به وجود می آید که با وجود روند صعودی یا نزولی، تصحیحی کامل بین A تا B در نقطه C وجود ندارد.




تاریخ: سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدیان

زمانیکه با ترسیم چنگالی کامل که تمامی اصول در آن رعایت شده است آشنا شدیم تکنیک هایی برای استفاده از چنگال “اندری” وجود دارد که می توانیم از آنها برای معامله در بازار استفاده کنیم.
1) روش استفاده اول از “چنگال اندری” زمانی است که با وجود ترسیم صحیح چنگال قیمت ها در بازار به سمت خط میانی چنگال حرکت نمی کنند. قیمت ها در روند نزولی اطراف بال بالایی و در روند صعودی اطراف بال پایینی حرکت دارند. این مساله که قیمت به خط میانی داخل چنگال نمی رسد می تواند نشانه ای از تضعیف قدرت روند جاری بازار در حالت فعلی باشد از این رو احتمال اینکه بال پایینی یا بالایی که قیمت حول آن خط در حال نوسان است شکسته شود بسیار محتمل است. شکل زیر نمونه ای از حالت اول ورود به معامله را برای یک چنگال صعودی نشان می دهد که با شکسته شدن خط بال پایینی می توان وارد معامله فروش شد.

gbpjpyh1jun2008pitch

2) قاعده دوم برای ورود به معامله زمانی ایجاد می شود که قیمت با اینکه به سمت خط میانی در حال حرکت است یک گپ (شکاف) در نزدیک خط میانی ایجاد می کند. گپ یا تثبیت قیمت در چنگال صعودی روی خط میانی و گپ یا تثبیت در چنگال نزولی زیر خط میانی نشانه ای پایداری روند در جهت فعلی می باشد. این موارد موقعیت های خوبی را برای ورود به معامله ایجاد می کنند. مثال این نمونه را در مثال زیر می توان مشاهده کرد.

eurusd15m3oct08pitch02

3) قاعده سوم استفاده از چنگال زمانی مورد استفاده برای ورود به معامله قرار می گیرد که خط میانی برای قیمت تبدیل به یک خط حمایت یا مقاومت می شود و از پیشروی قیمت در روند نزولی به زیر خط میانی و در روند صعودی از پیشروی قیمت به بالای خط میانی جلوگیری می کند.  معمولا برای استفاده از این ابزار در مورد ورود به معامله از شاخص نمای تکنیکی  Stochastic (اندیکاتور استوکاستیک) استفاده می شود. اگرچه حالت بهینه برای ورود به معامله با مشاهده چنین وضعیتی که خط میانی چنگال حکم حمایت یا مقاومت را داشته، صبر کردن تا زمانی است که بال بالایی یا بال پایینی شکسته شود.

usdjpyw2007picht03




تاریخ: سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط محمدیان

الگوهای جدید فیبوناچی به مانند الگوهای کلاسیک از کنار هم قرار گرفتن معنی دار موج های حرکتی بازار به وجود می آیند. این الگوها به مانند الگوهای کلاسیک موج ها یا هدف های قیمتی تعیین شده در بازار را برای ما پیش بینی می کنند. تشخیص این الگوها مقداری از تشخیص الگوهای قیمتی کلاسیک مشکل تر می باشد دلیل این امر، وجود نسبت های فیبوناچی در کنار اشکال تشکیل شده می باشد. توصیه می شود برای تشخیص و استفاده از این الگوها سعی کنید از قبل در پیدا کردن نسبت های فیبوناچی با الگوها تلاش کنید تا پس از تشکیل موج آخر آماده ورود به بازار شوید و فرصت را از دست ندهید. در مورد این الگوها نیز حتما در قیمت از پیش تعیین شده وارد شوید و در صورتی که الگو را درست تشخیص دادید زمان و قیمت ورود مناسب را از دست ندهید.
معمولا حد ضرر تمامی این الگوها 15 درصد از اندازه موج آخر حرکتی می باشد که از نقطه ورود به معامله به موج آخر اضافه می شود. حد سود هر الگو نیز بر حسب تعریف الگو متغیر می باشد. در زیر توضیحات تصاویر و مثالهای هر الگو را می توانید مشاهده کنید.




ارسال توسط محمدیان

الگوهای جدید فیبوناچی به مانند الگوهای کلاسیک از کنار هم قرار گرفتن معنی دار موج های حرکتی بازار به وجود می آیند. این الگوها به مانند الگوهای کلاسیک موج ها یا هدف های قیمتی تعیین شده در بازار را برای ما پیش بینی می کنند. تشخیص این الگوها مقداری از تشخیص الگوهای قیمتی کلاسیک مشکل تر می باشد دلیل این امر، وجود نسبت های فیبوناچی در کنار اشکال تشکیل شده می باشد. توصیه می شود برای تشخیص و استفاده از این الگوها سعی کنید از قبل در پیدا کردن نسبت های فیبوناچی با الگوها تلاش کنید تا پس از تشکیل موج آخر آماده ورود به بازار شوید و فرصت را از دست ندهید. در مورد این الگوها نیز حتما در قیمت از پیش تعیین شده وارد شوید و در صورتی که الگو را درست تشخیص دادید زمان و قیمت ورود مناسب را از دست ندهید.
معمولا حد ضرر تمامی این الگوها 15 درصد از اندازه موج آخر حرکتی می باشد که از نقطه ورود به معامله به موج آخر اضافه می شود. حد سود هر الگو نیز بر حسب تعریف الگو متغیر می باشد. در زیر توضیحات تصاویر و مثالهای هر الگو را می توانید مشاهده کنید.




ارسال توسط محمدیان