بیش از دو قرن پیش در ژاپن برای تحلیل قیمت برنج نمودارهای کندل استیک اختراع شد. عمده این معروفیت و استفاده را ژاپنی ها مدیون “مانهیسا هما” در قرن هفدهم میلادی می باشند حال آنکه بیش از دو دهه نیست که نمودارهای شمعی در غرب رواج یافته است و دلیل عمده ترویج این نمونه نمایش نمودار در غرب نیز مربوط به سیستم های رایانه ای می باشد. از لحاظ ماهیت، کندل استیک ها یا برای ترسیم نمودارها و نمایش قیمت برای تحلیل تکنیکال به کار می روند و یا به صورت منفرد ترکیب و شیوه نمایش آنها، ابزاری برای تحلیل و پیش بینی جهت آینده بازار می باشد. عمده دلیل محبوبیت روزافزون استفاده از این نمودارها بین تحلیلگران، راحتی استفاده و مشخص بودن وضعیت صعودی یا نزولی هر کندل استیک بصورت منفرد می باشد. در فصل 5 توضیحاتی در مورد روش ترسیم نمودارهای کندل استیک ارائه شد.
در این بخش ابتدا به معرفی و نامگذاری کندل استیک ها می پردازیم و سپس کاربرد و معانی الگوهای ترکیبی یا منفرد را توضیح خواهیم داد.
نمایش تغییرات قیمت با اشکال مختلف قابل ترسیم می باشد در شکل بالا قسمت C نحوه نمایش تغییرات قیمت بصورت نمودار میله ای و قسمت E نحوه نمایش تغییرات قیمت بصورت کندل استیک را نمایش می دهد. یک کندل استیک از چهار داده ورودی اصلی تشکیل شده است که عبارت ان از قیمت آغازین (Open) قیمت پایانی (Close) بالاترین قیمت آن بازه زمانی (High) و پایین ترین قیمت آن بازه زمانی (Low). بسته به صعودی (بالاتر بودن قیمت پایان از قیمت آغاز) یا نزولی (پایین تربودن قیمت پایان از قیمت آغاز) یک کندل استیک بالا رونده یا پایین رونده دسته بندی می شود. شکل زیرکندل هایی با بدنه صعودی یا نزولی را نمایش می دهد کندل های صعودی بدنه شفاف (توخالی) و و کندل های نزولی بدنه مشکی (تو پر) دارند. سایه ها نیز حداکثر و حداقل قیمت را در آن بازه زمانی نمایش می دهند.
قبل از آغاز معرفی الگوها سه نکته اساسی در استفاده از الگوهای شمعی حائز اهمیت است که باید رعایت شود.
1- تشکیل الگوها تنها زمانی مورد توجه قرار می گیرند که تغییرات قیمت دارای روند باشد. در صورت وجود نداشتن روند صعودی یا نزولی، اهمیت و جهت گیری برای استفاده از الگوهای کندل استیک برگشتی یا ادامه دهنده وجود ندارد.
2- الگوهای کندل استیک بازگشتی تنها زمانی در داخل روند علامت بازگشت روند را اعلام می کنند که این الگوها همزمان با ابزاری دیگر برای بازگشت روند همراه باشد. تحلیل گران تکنیکال عموما هنگامی به الگو های کندل استیک بازگشتی اهمیت می دهند که در محدوده حمایت و یا مقاومت خاصی تشکیل شوند.
3- الگوهای شمعی با وجود اینکه در اغلب موارد نقاط ورود درستی را نشان می دهند اما نمی توان برای خروج حتما منتظر تشکیل الگوی بازگشتی دیگری ماند و باید در اینجا نیز ابزارهای دیگر تکنیکال برای خروج استفاده کرد.
الگوهای منفرد عمومی
Long Days
نمودارهایی با بدنه بزرگ و سایه های کوتاه، نشان دهنده قدرت بازار در آن جهت می باشد.
Short Days
نمودارهایی با بدنه کوچک و سایه های کوتاه، نشان دهنده نداشتن قدرت در بازار می باشد.
Black Marubozu
نمودارنزولی بدون سایه بالایی و پایینی
White Marubozu
نمودار صعودی بدون سایه بالایی و پایینی
Closing Marubozu
کندلی Marubozu که در قیمت انتهایی آن سایه وجود ندارد
Opening Marubozu
کندلی Marubozu که در قیمت ابتدایی آن سایه وجود ندارد
(Spinning Tops (koma
کندلی با سایه های بلند در اطراف بدنه کوتاه
Long-legged Doji
در حالت عمومی دوجی Doji به نمودارهای شمعی اطلاق می شود که قیمت آغاز و پایان یکسان باشند. Long-legged Doji به نموداری شمعی گفته می شود که قیمت آغاز و پایان کندل استیک یکسان باشد اما در آن بازه زمانی قیمت سایه های بلند بالاتر و پایینتر را تشکیل داده است این الگو حاکی از برابری قدرت خریداران و فروشندگان در آن بازه زمانی می باشد.
(Gravestone Doji(tohba
الگوی کندل استیکی از خانواده دوجی Doji که قیمت آغاز و پایان یکسان می باشد. سایه بالایی بلند (upper shadow) و نداشتن سایه پایینی یا بسیار کوتاه بودن سایه پایینی از خصوصیات اصلی این الگوی کندل استیک می باشد
(Dragonfly Doji(tonbo
الگوی دیگری از خانواده دوجی Doji که قیمت آغاز و پایانش یکسان می باشد. سایه پایینی بلند (Lower shadow) و نداشتن سایه بالایی یا بسیار کوتاه بودن سایه بالایی از خصوصیات اصلی این الگوی کندل استیک می باشد
میانگین متحرک (مووینگ اوریج) ، میانگینی از داده های بازار در بازه زمانی خاص می باشد. میانگین متحرک (مووینگ اوریج) عموما به عنوان یک اندیکاتور Indicator (شاخص نمای تکنیکی) شناخته می شود اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران (به خصوص معامله گران ارز) بیشتر بر روی خاصیت ساپورت و رزیستنس آن حساب باز می شود کاربردی دوگانه یافته است.
میانگین متحرک (مووینگ اوریج) ، میانگینی از داده های بازار در بازه زمانی خاص می باشد. میانگین متحرک (مووینگ اوریج) عموما به عنوان یک اندیکاتور Indicator (شاخص نمای تکنیکی) شناخته می شود اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران (به خصوص معامله گران ارز) بیشتر بر روی خاصیت ساپورت و رزیستنس آن حساب باز می شود کاربردی دوگانه یافته است.
همانطور که در درس دوم اشاره شد، تحليل تکنيکال بررسي نمودار قيمت و شناسايي الگوهاي قيمتي در جهت پيش بيني حرکت هاي آينده بازار مي باشد. مهمترين ابزار يک تحليل گر تکنيکال (Technical Analyst) نمودار تغييرات قيمت مي باشد. در اين درس انواع نمودارها را خواهيم شناخت و با پايه اي ترين ابزار تحليل آنها يعني خطوط حمايت – ساپورت (Support) و خطوط مقاومت – رزیستانس (Resistance) آشنا خواهيم شد.
بهتر است در همين ابتداي کار با اصطلاح بازه زماني – تایم فریم (Time Frame) آشنا شويد. همانطور که از اسم آن پيدا است بازه زماني اشاره دارد به مدت زماني که تغييرات قيمت در آن ثبت مي شود. به عنوان مثال اگر قيمت را در پايان هر هفته بر روي نمودار ثبت کرده و اين نقاط را به هم متصل کنيم، نموداري به دست مي آيد که مي گوييم بازه زماني آن هفتگي است و يا اگر اين کار را براي هر ساعت انجام دهيم، يعني قيمت را در پايان هر ساعت بر روي نمودار ثبت کنيم، نموداري با بازه زماني يک ساعته به دست مي آوريم.
نمودار شمعي (Candlestick) يکي از پر کاربردترين نمودارها مي باشد که در واقع نسخه تکامل يافته نمودار ميله اي است. از اين نوع نمودار ژاپني ها در قرن هجدهم استفاده مي کرده اند که تاريخچه آن در نوع خود جالب است.
همانطور که در نمودار ميله اي هر ميله نشان دهنده تغييرات قيمت در يک بازه زماني بود، در نمودار کندل استیک Candlestick نيز هر کندل نشان دهنده قيمت باز شدن، بسته شدن، قيمت حداکثر و قيمت حداقل در بازه زماني مورد نظر است. همانطور که در شکل ظاهري يک کندل مشاهده مي کنيد، هر کندل شامل يک قسمت پهن (بدنه يا Body) و دو خط نازک در بالا و پايين (Shadow) است. فاصله بين قيمت Open و قيمت Close بدنه را تشکيل مي دهد و قيمت High و Low را خط هاي باريک (سايه و Shadow نيز خوانده مي شوند) نمايش مي دهند.
علت اينکه آنقدر افراد نمودار کندل استيک را بر نمودار ميله اي ترجيح مي دهند اين است که در نمودار شمعي، صعودي و نزولي بودن قيمت در هر بازه زماني به راحتي قابل تشخيص است. معمولا کندل هاي صعودي – بولیش کندل (Bullish Candle) با رنگ سبز، سفيد، آبي و يا توخالي نمايش داده مي شوند و کندل هاي نزولي – بریش کندل (Bearish Candle) با رنگ مشکي، قرمز، قهوه اي و يا توپُر نشان داده مي شوند.
شکل ها و الگوهايي که کندل ها با قرار گرفتن در کنار يکديگر ايجاد مي کنند مطالب بسياري را بيان مي کنند که بعد ها مفصل به آنها خواهيم پرداخت.